دلداری خدا به یک « مادر»

فرودین آغاز سال طبیعی است برای اهل دنیا و رمضان، فروردین سال معنوی برای اهل سلوک. بهار، در هر دو تقویم، بهانه قشنگی است برای سفر و دل سپردن به دامن طبیعت و دشت و دریا!
حتی اگر بهار با همه طراوتش، عزم رفتن کند باز غمی نیست که بهار جان آمده است و بساط عیش و عشرت، دوباره برپاست و باید دل سپرد به سیاحت گلواژه‌های بوستان وحی و گل معرفت چید از شاخسار درخت تلاوت.
قرآن را می‌گشایم، پیش چشمم صحنه‌ای تصویر می‌شود از لحظات ناب زندگانی یک مادر. یوکابد؛ مادر قدیس موسای بزرگ. زنی که پیامبر نبود ولی مخاطب شد به وحی خدا.

و شباهتی عجیب هست بین او و مادر موعود آخر‌الزمان! که هر دو فرزندانشان را در خفا و خفقان به دنیا آورده‌اند. یوکابد در عصر فرعون و نرجس خاتون در عصر معتمد عباسی.
بی‌جهت نیست که سیره‌نویسان گفته‌اند: امام عسکری (ع) وقتی فرزند دلبندش را در آغوش گرفت، زبان مترنم کرد به وعده‌ای که خدا به موسی(ع) و دیگر انبیای عظامش داده بود که: وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ(قصص/5).
سوره قصص یکی از زیباترین مادرانه‌های قرآن را به تصویر کشیده است. در چند جای دیگر قرآن، هم حکایتش آمده. اینجا اما شنیدنی‌تر است.